محل تبلیغات شما

شكستن سكوت



چند روزی میهمانم می روم چند روزی خسته جانم می روم چند روزی در قفس زندانی ام گوشه این خانه ی جسمانی ام می رسد روزی که من هم مرده ام زیر خاک قبر خود پژمرده ام زندگانی دم به دم افسردن است آرزوها را به گوری بردن است زندگانی درد و زجر و مردن است با دهان آفت سرکه خوردن است زندگانی آه و سوز است و عذاب چند روزی چون حبابی روی آب گوسفندانیم در دست خدا یک به یک سرهایمان سازد جدا ما در این دنیای غم آواره ایم زیر چرخ روز و شب بیچاره ایم ما کجا بودیم اینجا آمدیم هر کجا
به قول حضرت حافظ: از خلاف عادت عادت بطلب كام كه من كسب جمعيت از آن زلف پريشان كردم سكوت و سكوت و سكوت، سرآخر ميوه هاي شيرين مي دهد كه علي عليه السلام فرمودند من هيچ ميوه اي به شيريني ميوه هاي صبر نخورده ام سكوت، برآيند صبر و شكيبايي است كه انسان ساز است و به انسان شكوه و قدرت و زيبايي صدچندان مي شود.انسانيت انسان، در قدم اول پافشاري بر باورهاي به حق اوست
يك روز بايد سكوت را شكست آنگاه كه دل ها، آماده شنيدن باشد.وقتي دل هاي به تنگ آمده ، از عطش مي سوزد تا حكمت هاي جديد بشنود و طرحي نو را در اندازد و علي، اين مرد راز آلود تاريخ، پس از بيست و پنج سال، سكوت، گوشه اي از حقايق بزرگ و سرنوشت ساز را برملا مي كند. آري خطبه ي شقشقيه شروع شده است

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها